arjinarjin، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

آرژين گه رما و تيني ژياني دايه و بابه

واسه اومدنت

سلام وروجک خوشمل من. خوبی عزیز دلم؟ من و بابایی داریم  کم کم واسه اومدنت آماده می شیم و  از امروز خونه تکانی رو شروع کردیم.   می خوایم وقتی اومدی خونه تر و تمیز باشه و  هیچ کاری واسه اون موقع نمونه.  همش کنار تو باشیم و همه وقتمونو با تو بگذرونیم.   امروز بابایی حسابی خسته شد. از صبح که بیدار شده مشغول تمیز کاریه دستش درد نکنه.    البته منم  مشغول تمیز کردن وسایل داخل کابینتها و آشپز خونه بودم و به بابایی کمک می کردم     پسر گلم تا تو بیایی همه کارامون تموم می شه و تو  همه کار و زندگیمون می شی پس تو هم تا اونموقع...
30 خرداد 1391

دردونه مامان و بابا

سلام آرژين دردونه مامان و بابا.گلكم هنوزم داري شيطوني مي كني تو دل مامان.مي دوني ماماني عاشق شيطونياته؟  مي دوني روزي هزار بار خدا جونو به خاطر داشتن تو شكر مي كنم ؟  بعد همه نمازام از خدا جون مي خوام تو و همه ني ني هاي دنيا سالم و سلامت  باشيد.آمين . عزيز دلم امروز با بابايي رفتيم واست كلي چيزاي ناز و خوشمل خريديم. آخه يه چيزايي از وسايل سيسمونيت مونده بود بگيريم.   الان ديگه همه چي آماده ست كلي واست اسباب بازي و  عروسك و چيزاي ديگه گرفتيم قربونت برم كه همه چيزاي خوب دنيا برات كمه. حالا ديگه فقط منتظر فرشتمون هستيم كه تقريبا دو ماه ديگه ايشالله به سلامتي بياد و از وسايلش     استف...
21 خرداد 1391

بدون عنوان

                       به شادي                                                                       ...
20 خرداد 1391

پسر گلم محمد آرژين

يادداشت 6ارديبهشت 91: فرشته كوچولو تا امروز اسم واقعي نداشتي فقط مي دونستم اسمتو بايد محمد بذارم . چون پارسال خواب ديدم يكي بهم گفت اسم پسرت محمده. البته محمد يه اسم ديگه هم همراش بود اما يادم  نمياد چه اسمي بود. واسه همين تصميم گرفتيم اسمتو محمد بذاريم يا محمد +يه اسم ديگه. همش فكر مي كرديم چه اسمي بذاريم كه بابايي هي فكر كرد  بالاخره يه اسم قشنگ مثل خودت پيدا كردو گفت اسمتو مي ذاريم( آرژين). آرژين جان اسمت خيلي پر معناست يعني گرماي زندگي. منم اسمتو دوست دارم .اگه بشه اسمتو محمد آرژين مي ذاريم. آرژين يه اسم كرديه اميدوارم خودتم خوشت بياد. قربون پسر گلم برم اسم قشنگت مباركت باشه ايشالله نامدار بشي عزيزم. دست بابايي...
19 خرداد 1391

كوچولوي شيطون من

سلام كوچولوي خوشكل من  احساس مي كنم با تكون خوردناي تو زنده ام وقتي واسه چند ساعت تکوناتو  احساس نمي كنم از نگراني مي ميرم  .    همش سعي مي كنم با سرو صدا يا هر كاري بيدارت كنم وبازم تكوناي نازتو حس كنم .       الهي فدات شم تو همه زندگيم شدي .با تموم وجودم عاشقتم  وروجك همش در حال شيطوني و فوتبال بازي كردني وقتي صداي بابايي رو مي شنوي آروم مي گيري و اصلا تكون نمي خوري بگو ببينم اين چه رازيه با بابايي داري؟       قربون شيطونيا و پايكوبي كردنات برم كه با همين شيطونياي تو من زنده ام. خدايا هزار مرتبه شكر تا الان همه چي به خير گذشته كمكم كن تا ...
19 خرداد 1391

جوجوی ناز من

سلام جوجوی خوشکل من . خوبی گلم؟ دیروز با بابایی رفتیم دکتر صدای قلب قشنگتو شنیدم الهی قربون قلب کوچولوت برم . از خدا جون می خوام همیشه قلبت مثل ساعت کار کنه . و همیشه سلامت و شاد و شنگول باشی. راستی پریروز تولد بابایی بود .مامان واسش کادو گرفت و بابایی رو سورپرایزش کرد چون خودشم یادش نبود تولدشه. گفتم این از طرف همسر و پسر گلته اونم خیلی خوشحال شد. ایشالله از دو ماه دیگه که فرشتمون بیاد تو زندگیمون همه جشنامونو سه نفری  می گیریم و  از با هم بودنمون لذت می بریم..                         خدایا ب...
18 خرداد 1391

آرژين پسر باهوشم

  سلام دلخوشي مامان و بابا. خوبي گلكم؟هر روز كه مي گذره به اومدنت نزديكتر مي شيم و فرشته كوچولومون هم بزرگتر و خوشكل تر مي شه.منم همش تو رو تصور مي كنم كنارمي داري شير مي خوري   بازي مي كني يا مثل الان داري توپ بازي و شيطوني مي كني.الهي من قربون توپ بازيات برم. مي دونم  توپ بازي دوست داري واسه همين يه عالمه برات توپهاي رنگارنگ و خوشمل خريدم. بگو ديگه چي دوس داري واست بگيرم؟  تا بيايي واست ماشين و عروسك و كلي چيزاي خوشكل ديگه مي خرم. بابايي از الان باهات توپ بازي مي كنه و بهت شمردن ياد مي ده و هميشه باهات حرف مي زنه .فكر كنم الان ديگه همه چي بلدي. الهي من قربون پسر با هوش خودم برم يه روز بابايي ...
18 خرداد 1391

انتظار ديدن دونه انارم

يادداشت 4ارديبهشت 91: سلام عشق مامان و بابا. امروز از صبح كه بيدار شدم همش ساعتو نگاه مي كنم ببينم كي ساعت 4 مي شه  كه تو رو ببينم. دارم واسه ديدنت لحظه شماري مي كنم. فرشته كوچولو وقتي بابايي از سونو تو رو ديد همش مي گفت اي جان و قربون صدقت مي رفت. بابايي عاشقته خيلي دوستت داره. همش مي گه اگه دونه انار بياد من از كار و زندگي مي افتم چون ذكر و فكر و كار و پيشم مي شه پسرم. الهي شكر دكتر گفت سالمي .پاها و دستا و صورت ماهتو همه جاتو نشونمون داد.خيلي ماه بودي.بيني كوچولوتم ديدم بابايي ميگه بينيش به من رفته ولي هنوز معلوم نيست اگه اومدي مشخص مي شه. قربونت برم بابايي هنوز غرق روياهاشه فقط مي شينه و تو رو تصور مي كنه . كلك هنوز نيومدهواسه...
7 خرداد 1391